بهار
اولین بهار زندگیم...... اون مهمون ناخونده ی زشت که دیگه زیادی لوس شده هنوزم نرفته خونشون..... همچنان توی خونه ایم..... عمو نوروز که اومد و ندیدمش..... میخواستم بهار خانم رو ببینم که #در_خانه_بمانیم ...... اما یه روز...... بهار اومد خونمون..... با همه قشنگیاش..... با عطر خوشش..... و شادیاش.... ...